عادت زشت، عادت ناپسند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Smoking is considered a nasty habit by many health experts.
از نظر بسیاری از کارشناسان سلامت، سیگار کشیدن عادتی ناپسند است.
Chewing gum loudly is considered a nasty habit by some.
جویدن آدامس با صدای بلند از نظر برخی عادت زشتی است.
He admitted that procrastination had become a nasty habit in his life.
او اعتراف کرد که اهمالکاری به یک عادت بد در زندگی او تبدیل شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nasty habit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nasty-habit