شوک ناخوشایند، شوک بد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was a nasty shock to find out I'd lost my job.
این یک شوک ناخوشایند بود که فهمیدم شغلم را از دست دادهام.
The news of the accident gave us all a nasty shock.
خبر تصادف به همه ما یک شوک بد وارد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nasty shock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nasty-shock