Unethical

ʌnˈeθɪkəl ʌnˈeθɪkəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unethical
  • صفت عالی:

    most unethical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
غیر اخلاقی، خلاف اخلاق، به‌دور از اخلاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He says that it is unethical to produce and market a drug which would harm the patient or a foetus.
- به گفته‌ی او، تولید و عرضه‌ی دارویی که به بیمار یا جنین آسیب می‌رساند، کاری به‌دور از اخلاق است.
- illegal and unethical business practice
- فعالیت تجاری غیر قانونی و غیر اخلاقی
- unethical conduct
- رفتار غیر اخلاقی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unethical

  1. adjective dishonest, immoral
    Synonyms: cheating, corrupt, crooked, dirty, dirty-dealing, dishonorable, disreputable, double-crossing, fake, fishy, flimflam, fly-by-night, illegal, improper, mercenary, scam, shady, sharp, slick, slippery, sneaky, two-faced, two-timing, underhand, unfair, unprincipled, unprofessional, unscrupulous, wrong
    Antonyms: ethical, good, honest, moral, right, upright

ارجاع به لغت unethical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unethical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unethical

لغات نزدیک unethical

پیشنهاد بهبود معانی