با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Individually

ˌɪndəˈvɪdʒuəli ˌɪndəˈvɪdʒuəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb C2
    (تک‌تک و نه به‌صورت گروهی) یکی‌یکی، منفرداً، فردا فرد
    • - They instruct each student individually.
    • - آنان به هر شاگرد جداگانه درس می‌دهند.
    • - Individually constructed houses.
    • - خانه‌هایی که یکی‌یکی ساخته شده‌اند.
  • adverb
    با ویژگی‌های فردی
    • - Each artist paints individually.
    • - هر هنرمند به سلیقه‌ی فردی خودش نقاشی می‌کند.
  • adverb
    به‌شخصه
    • - Whatever action the government takes will affect me individually.
    • - هر اقدامی که دولت انجام بدهد، به‌شخصه مرا تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد individually

  1. adverb separately
    Synonyms: alone, apart, by oneself, distinctively, exclusively, independently, one at a time, one by one, personally, restrictedly, severally, singly, without help
    Antonyms: together

لغات هم‌خانواده individually

ارجاع به لغت individually

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «individually» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/individually

لغات نزدیک individually

پیشنهاد بهبود معانی