آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Chairperson

ˈtʃerˌpɜrːsn ˈtʃeəˌpɜːsn

شکل جمع:

chairpersons

معنی chairperson | جمله با chairperson

noun countable

رئیس (مرد یا زن)

She was elected as the new chairperson of the committee.

وی به‌عنوان رئیس جدید این کمیته انتخاب شد.

The chairperson facilitated the discussion with ease.

رئیس به‌راحتی بحث را گره‌گشایی کرد.

noun countable

مدیر گروه (دانشگاه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She was elected as the chairperson for the upcoming academic conference.

او به‌عنوان مدیر گروه کنفرانس آتی دانشگاهی انتخاب شد.

The chairperson's leadership style encouraged open communication among faculty members.

سبک رهبری مدیر گروه، ارتباطات باز را بین اعضای هیئت‌علمی تشویق می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chairperson

  1. noun person in charge of proceedings

سوال‌های رایج chairperson

شکل جمع chairperson چی میشه؟

شکل جمع chairperson در زبان انگلیسی chairpersons است.

ارجاع به لغت chairperson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chairperson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chairperson

لغات نزدیک chairperson

پیشنهاد بهبود معانی