شکل جمع:
chairpersonsرئیس (مرد یا زن)
She was elected as the new chairperson of the committee.
وی بهعنوان رئیس جدید این کمیته انتخاب شد.
The chairperson facilitated the discussion with ease.
رئیس بهراحتی بحث را گرهگشایی کرد.
مدیر گروه (دانشگاه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was elected as the chairperson for the upcoming academic conference.
او بهعنوان مدیر گروه کنفرانس آتی دانشگاهی انتخاب شد.
The chairperson's leadership style encouraged open communication among faculty members.
سبک رهبری مدیر گروه، ارتباطات باز را بین اعضای هیئتعلمی تشویق میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chairperson» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chairperson