فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chaise

ˈʃeɪz ʃeɪz

توضیحات:

همچنین در معنای اول می‌توان از chaise longue به‌جای chaise استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مبل شزلون

He fell asleep on the chaise after a long day.

بعداز یک روز طولانی روی مبل شزلون خوابش برد.

She lounged on the chaise, enjoying the warm sun.

او روی مبل شزلون خوابیده بود و از آفتاب گرم لذت می‌برد.

noun countable

کالسکه‌

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The ornate chaise was a symbol of luxury in the past.

کالسکه‌‌ی مزین در گذشته نمادی از تجمل بود.

The elegant chaise glided smoothly along the cobblestone street.

کالسکه‌‌ی زیبا به‌آرامی در امتداد خیابان سنگ‌فرش می‌چرخید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chaise

  1. noun a long chair; for reclining
    Synonyms:
    daybed chaise-longue
  1. noun a carriage consisting of two wheels and a calash top; drawn by a single horse
    Synonyms:
    shay

ارجاع به لغت chaise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chaise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chaise

لغات نزدیک chaise

پیشنهاد بهبود معانی