شکل جمع:
chairmenهمچنین میتوان از chairperson و chair بهجای chairman استفاده کرد.
مدیر، رئیس (جلسه، هیئتمدیره، سازمان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As chairman, he has the final say on company policy.
بهعنوان رئیس، نظر نهایی دربارهی سیاستهای شرکت با اوست.
She served as chairman of the committee for two years.
او به مدت دو سال ریاست کمیته را برعهده داشت.
chairman of the board
رئیس هیئت مدیره
chairman of the history department
رئیس بخش تاریخ (دانشگاه)
شکل جمع chairman در زبان انگلیسی chairmen است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chairman» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chairman