Chairlift

ˈtʃerlɪft ˈtʃerlɪft ˈtʃeəlɪft ˈtʃeəlɪft
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun
    تله‌سیژ، تخت روان، صندلی متحرک که اسکی‌بازان را به بالای کوه می‌برد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chairlift

  1. noun A ski lift on which riders (skiers or sightseers) are seated and carried up or down a mountainside; seats are hung from an endless overhead cable
    Synonyms: chair-lift

ارجاع به لغت chairlift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chairlift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chairlift

لغات نزدیک chairlift

پیشنهاد بهبود معانی