Thickness

    ˈθɪknəs ˈθɪknəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      thicknesses

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun
    ضخامت، کلفتی، ستبری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    لایه
    - three thicknesses of cloth
    - سه لایه پارچه
    noun
    ستبراً، بخش کلفت هرچیز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thickness

    1. noun as a quality
      Synonyms:
      density heaviness concentration closeness compactness solidity stiffness condensation clot
      Antonyms:
      thinness frailty slimness
    1. noun as a measurement
      Synonyms:
      dimension diameter width breadth layer sheet density consistence consistency distance through heaviness compactness stratum intimacy ply grossness girth denseness crassitude

    لغات هم‌خانواده thickness

    ارجاع به لغت thickness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thickness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thickness

    لغات نزدیک thickness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه