آخرین به‌روزرسانی:

Girth

ɡɜːrθ ɡɜːθ

شکل جمع:

girths

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

تنگ اسب، محیط، قطر شکم، ابعاد، تنگ بستن، بست، بست آهنی و چرمی، با تنگ بستن، دور گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The horse's girth is loose.

تنگ زین اسب شل است.

a man of big girth

مرد شکم‌گنده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد girth

  1. noun measurement around the waist
    Synonyms:
    waist measure distance around circumference expansion compass bigness
  1. noun a band
    Synonyms:
    strap cinch surcingle

سوال‌های رایج girth

شکل جمع girth چی میشه؟

شکل جمع girth در زبان انگلیسی girths است.

ارجاع به لغت girth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/girth

لغات نزدیک girth

پیشنهاد بهبود معانی