آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Girth

ɡɜːrθ ɡɜːθ

شکل جمع:

girths

معنی girth | جمله با girth

noun countable uncountable

دور، محیط، پیرامون (چیزهای ضخیم یا بدن)

The doctor measured the patient’s waist girth.

پزشک، دور کمر بیمار را اندازه گرفت.

The tree’s girth made it impossible to wrap my arms around it.

محیط درخت باعث شد نتوانم بازوهایم را دور آن حلقه کنم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a man of big girth

مرد شکم‌گنده

noun countable

تنگ اسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The horse's girth is loose.

تنگ زین اسب شل است.

If the girth is too tight, the horse may become uncomfortable.

اگر تنگ اسب خیلی محکم باشد، حیوان ممکن است ناراحت شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد girth

  1. noun measurement around the waist
    Synonyms:
    waist measure distance around circumference expansion compass bigness
  1. noun a band
    Synonyms:

سوال‌های رایج girth

شکل جمع girth چی میشه؟

شکل جمع girth در زبان انگلیسی girths است.

ارجاع به لغت girth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/girth

لغات نزدیک girth

پیشنهاد بهبود معانی