Anneal

əˈniːl əˈniːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    annealed
  • شکل سوم:

    annealed
  • سوم‌شخص مفرد:

    anneals
  • وجه وصفی حال:

    annealing

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb
گرم کردن، پختن (اجر)، حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن (فلزات)، (مجازا) سخت وسفت کردن، بادوام نمودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- annealed iron
- آهن تفته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anneal

  1. verb strengthen
    Synonyms:
    harden strengthen thicken toughen temper
    Antonyms:
    weaken soften

ارجاع به لغت anneal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anneal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anneal

لغات نزدیک anneal

پیشنهاد بهبود معانی