امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expunge

ɪkˈspʌndʒ ɪkˈspʌndʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    expunged
  • شکل سوم:

    expunged
  • سوم‌شخص مفرد:

    expunges
  • وجه وصفی حال:

    expunging

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
محوکردن، تراشیدن، نابود کردن، حذف کردن از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He insisted that the sentence be expunged from the contract.
- او اصرار کرد که آن جمله از قرارداد حذف شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expunge

  1. verb destroy, obliterate
    Synonyms: abolish, annihilate, annul, black, black out, blot out, blue pencil, call all bets off, call off, cancel, cut, delete, discard, drop, efface, eradicate, erase, exclude, exterminate, extinguish, extirpate, gut, kayo, kill, knock off, KO, launder, omit, raze, remove, scrub, strike out, take out, trim, wipe out, X out, zap
    Antonyms: bear, build, construct, create

ارجاع به لغت expunge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expunge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expunge

لغات نزدیک expunge

پیشنهاد بهبود معانی