گذشتهی ساده:
expungedشکل سوم:
expungedسومشخص مفرد:
expungesوجه وصفی حال:
expungingمحوکردن، تراشیدن، نابود کردن، حذف کردن از
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He insisted that the sentence be expunged from the contract.
او اصرار کرد که آن جمله از قرارداد حذف شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expunge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expunge