شکل جمع:
homicidesآدمکشی، قتل، قتل نفس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
vehicular homicide
آدمکشی توسط اتومبیل (تصادف منجر به مرگ)
He was convicted of homicide.
او به قتل محکوم شد.
(آمریکا) اداره ویژه قتل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The homicide was captured.
آدمکش را دستگیر کردند.
قاتل، آدم کش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «homicide» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homicide