فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Offing

ˈɒː- / / ˈɑː- ˈɒfɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    offed
  • شکل سوم:

    offed
  • سوم شخص مفرد:

    offs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    آب ساحلی، در آینده نزدیک، در آن نزدیکی‌ها
    • - Their wedding was in the offing.
    • - قرار بود ازدواج بکنند.
    • - The smell of cooking indicated that dinner was also in the offing.
    • - بوی آشپزی نشان می‌داد که شام هم در کار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Idioms

  • in the offing

    دور ولی در معرض دید، دور و دردسترس، در آینده‌ی نامعلوم، حصول‌پذیر، دست‌یافتنی

ارجاع به لغت offing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offing

لغات نزدیک offing

پیشنهاد بهبود معانی