آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Bloodshot

ˈblʌdʃɑːt ˈblʌdʃɒt

معنی bloodshot

adjective

قرمز، سرخ و ورم‌کرده، خون‌گرفته، برافروخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bloodshot

  1. adjective inflamed
    Synonyms:

ارجاع به لغت bloodshot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodshot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bloodshot

لغات نزدیک bloodshot

پیشنهاد بهبود معانی