فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bloodstained

ˈblədˌstend ˈblʌdsteɪnd

صفت تفضیلی:

more bloodstained

صفت عالی:

most bloodstained

معنی

adjective

خونی، خونین، خون‌آلود، خون ریخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloodstained

  1. adjective covered with blood
    Synonyms:
    gory

ارجاع به لغت bloodstained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodstained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bloodstained

لغات نزدیک bloodstained

پیشنهاد بهبود معانی