گذشتهی ساده:
infringedشکل سوم:
infringedسومشخص مفرد:
infringesوجه وصفی حال:
infringingتخلف کردن از، تجاوز کردن از، تعدی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to infringe a contract
قرارداد را زیر پا گذاشتن
You have infringed the regulations.
شما از مقررات سرپیچی کردهاید.
We are free as long as our freedom does not infringe the freedom of others.
ما آزادیم به شرطی که آزادی ما حقوق دیگران را مورد تجاوز قرار ندهد.
(به حقوق دیگران) تجاوز کردن، تعدی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «infringe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infringe