گذشتهی ساده:
requisitionedشکل سوم:
requisitionedسومشخص مفرد:
requisitionsوجه وصفی حال:
requisitioningشکل جمع:
requisitionsدرخواست کردن، مطالبه کردن، مصادره کردن، ضبط کردن، توقیف کردن
Officials have the power to requisition buildings for quarantine if necessary.
مقامات اختیار دارند در صورت لزوم ساختمانها را برای قرنطینه توقیف کنند.
The hospital requisitioned more oxygen tanks due to the surge in patients.
بیمارستان برای افزایش بیماران، مخازن اکسیژن بیشتری را درخواست کرد.
to requisition food for troops
برای قشون خوراک مصادره کردن
to requisition a town for food
از یک شهر آذوقه مطالبه کردن
درخواست، تقاضا، مطالبه، مصادره، توقیف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We forward our requisitions to the purchasing office.
ما درخواستنامههای خود را به ادارهی خرید میفرستیم.
He had been arrested in France on the requisition of the Italian government.
طبق درخواست استرداد واصله از دولت ایتالیا در فرانسه بازداشت شده بود.
A dentist was in constant requisition.
دندانپزشک دائماً مورد نیاز بود.
Every sort of vehicle is put in requisition.
انواع وسایط نقلیه را به کار میگیرند.
to send a written requisition to the headquarters
درخواست کتبی به ستاد فرستادن
the requisitions of this position
شرایط لازم برای این شغل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «requisition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/requisition