فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Do Out Of

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

حق کسی را خوردن، سر کسی کلاه گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I've been done out of what was rightfully mine!

چیزی را که حقم بود، با کلاه‌برداری از من گرفتند.

Con men did him out of over $10,000 of his hard-earned money.

کلاه‌بردارها سرش کلاه گذاشتند و 10 هزار دلار پولی را که به زحمت به دست آورده بود، از او گرفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد do out of

  1. verb cheat
    Synonyms:
    deceive trick swindle steal con bilk deprive beat out of balk

ارجاع به لغت do out of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «do out of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/do-out-of

لغات نزدیک do out of

پیشنهاد بهبود معانی