فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Break Into

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    broke into
  • شکل سوم:

    broken into
  • سوم‌شخص مفرد:

    breaks into
  • وجه وصفی حال:

    breaking into

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(به‌صورت ناگهانی) کاری یا چیزی را شروع کردن، به انجام کاری مبادرت ورزیدن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She broke into tears when she saw the photo.
- وقتی عکس را دید، به گریه افتاد.
- He broke into song while walking down the street.
- همین‌طور که در خیابان راه می‌رفت، ناگهان شروع به آواز خواندن کرد.
phrasal verb
(معمولاً به‌‌صورت غیرقانونی یا به‌‌زور) وارد جایی شدن، نفوذ کردن
- Hackers broke into the company’s server.
- هکرها به سرور شرکت نفوذ کردند.
- The thief broke into the house and stole valuable items.
- دزد وارد خانه شد و اشیای ارزشمند را دزدید.
phrasal verb
(به‌‌طور موفقیت‌آمیز) وارد حرفه‌ای شدن، وارد کسب‌وکاری شدن، وارد حیطه‌ای شدن
- She broke into the film industry with her first independent movie.
- او با اولین فیلم مستقلش وارد صنعت سینما شد.
- It's difficult to break into journalism without connections.
- بدون داشتن ارتباطات، وارد شدن به حرفه‌ی روزنامه‌نگاری دشوار است.
phrasal verb
قطع کردن، گسیختن، بریدن، وسط چیزی پریدن
- Don't break into people’s conversations like that.
- این‌طوری وسط حرف مردم نپر.
- The manager broke into the meeting to deliver urgent news.
- مدیر جلسه را قطع کرد تا خبر فوری را اعلام کند.
phrasal verb
حرکت خود را تندتر کردن، شروع به دویدن کردن
- He broke into a run as soon as he saw the bus arriving.
- به‌محض دیدن اتوبوس، شروع به دویدن کرد.
- She broke into a sprint to catch up with her friends.
- برای رسیدن به دوستانش، به دویدن سریع افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد break into

  1. phrasal verb enter illegally or by force
  1. phrasal verb open or begin to use
  1. phrasal verb successfully enter a profession or business
  1. phrasal verb begin suddenly

ارجاع به لغت break into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/break-into

لغات نزدیک break into

پیشنهاد بهبود معانی