فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Break Into

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    به‌ صورت غیرقانونی یا به‌ زور وارد جایی شدن به‌ خصوص برای ارتکاب جرم
  • phrasal verb
    کاری یا چیزی را شروع کردن، مبادرت به انجام کاری
  • phrasal verb
    به‌ طور موفقیت‌آمیز وارد حرفه یا کسب‌وکاری شدن
  • phrasal verb
    کاری را ناگهانی شروع کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد break into

  1. phrasal verb Enter illegally or by force
  2. phrasal verb Open or begin to use
  3. phrasal verb Successfully enter a profession or business
  4. phrasal verb Begin suddenly

ارجاع به لغت break into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-into

لغات نزدیک break into

پیشنهاد بهبود معانی