به دویدن افتادن، ناگهان شروع به دویدن کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The horse broke into a run as soon as it left the gate.
اسب به محض خروج از دروازه به دویدن افتاد.
Seeing the police, the thief broke into a run.
دزد با دیدن پلیس ناگهان شروع به دویدن کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «break into a run» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/break-into-a-run