علیق جمعآوری کردن، تلاش کردن، تلاش، تکاپو، صرفهجویی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to scrounge wood from bombed out buildings
از ساختمانهای بمبارانشده چوب درآوردن
He scrounged money and cigarettes from passengers.
از مسافران پول و سیگار تلکه میکرد.
They scrounged round for edible roots.
در اطراف دنبال ریشههای خوراکی میگشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scrounge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrounge