Materiel

məˌtɪriˈel məˌtɪəriˈel
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

املای رایج‌تر این لغت matériel است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(ارتش) تجهیزات و تدارکات جنگی (غیر از نیروی انسانی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The military base was outfitted with the latest matériel.
- این پایگاه نظامی به آخرین تجهیزات مجهز بود.
- The army needed more matériel for the upcoming battle.
- ارتش برای نبرد پیش‌رو به تجهیزات و تدارکات جنگی بیشتری نیاز داشت.
- They suffered heavy losses in men and materiel.
- از نظر افراد و تجهیزات متحمل خسارات سنگین شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد materiel

  1. noun Things needed for a task, journey, or other purpose
    Synonyms: equipment, apparatus, machinery, gear, tackle, accouterment, implements, material, arms, outfit, equipage, paraphernalia, rig, war equipment, thing, provisions, turnout, supplies

ارجاع به لغت materiel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «materiel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/materiel

لغات نزدیک materiel

پیشنهاد بهبود معانی