شکل جمع:
machineriesماشینها،ماشینآلات، دستگاه، تشکیلات و سازمان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The machinery of government came to an abrupt halt.
دستگاه دولت با ایستایی ناگهانی مواجه شد.
The United Nations did not have the necessary machinery for military intervention.
سازمان ملل تشکیلات کافی برای دخالت نظامی را نداشت.
The factory's new machinery started working.
ماشینآلات جدید کارخانه به کار افتاد.
modern textile machinery
ماشینآلات نوین پارچهبافی
the delicate machinery of a wrist watch
دستگاه دقیق و حساس یک ساعت مچی
the machinery of the human body
ماشین بدن انسان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «machinery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/machinery