بهطور مکانیکی، بهطور خودکار
Most crops are harvested mechanically.
بیشتر محصولات بهطور مکانیکی برداشت میشوند.
This door opens mechanically.
این در بهطور خودکار باز میشود.
(همانند ماشین و دستگاه که در آن احساس دخیل نیست) بهطور خودجوش، بهطور غیرفکری، بهطور غیرارادی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The words are repeated mechanically.
کلمات بهطور خودجوش تکرار میشوند.
He smiled mechanically.
بهطور غیرارادی لبخند زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mechanically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mechanically