فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mechanically

məˈkænɪkli məˈkænɪkli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور مکانیکی، به‌طور خودکار

Most crops are harvested mechanically.

بیشتر محصولات به‌طور مکانیکی برداشت می‌شوند.

This door opens mechanically.

این در به‌طور خودکار باز می‌شود.

adverb

(همانند ماشین و دستگاه که در آن احساس دخیل نیست) به‌طور خودجوش، به‌طور غیرفکری، به‌طور غیرارادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The words are repeated mechanically.

کلمات به‌طور خودجوش تکرار می‌شوند.

He smiled mechanically.

به‌طور غیرارادی لبخند زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mechanically

  1. adjective as a matter of usual practice
    Synonyms:
    unchangeably unreasoningly
  1. adverb in a mechanical manner; by a mechanism
    Synonyms:
    automatically

لغات هم‌خانواده mechanically

ارجاع به لغت mechanically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mechanically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mechanically

لغات نزدیک mechanically

پیشنهاد بهبود معانی