فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mechanize

ˈmekəˌnaɪz ˈmekənaɪz

گذشته‌ی ساده:

mechanized

شکل سوم:

mechanized

سوم‌شخص مفرد:

mechanizes

وجه وصفی حال:

mechanizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

مکانیره کردن، با ماشین‌آلات و لوازم مکانیکی مجهزکردن، با وسایل مکانیکی کارکردن

verb - transitive

ماشینی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

mechanized agriculture

کشاورزی مکانیزه

We should mechanize our coal mines.

ما باید کان‌های زغال‌سنگ خود را مکانیزه کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

mechanized weapons

جنگ‌افزارهای زرهی و متحرک

The tank is a mechanized weapon.

تانک یک جنگ‌افزار زرهی و متحرک است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mechanize

  1. verb automate
    Synonyms:
    equip motorize rig industrialize

لغات هم‌خانواده mechanize

ارجاع به لغت mechanize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mechanize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mechanize

لغات نزدیک mechanize

پیشنهاد بهبود معانی