گذشتهی ساده:
affiliatedشکل سوم:
affiliatedسومشخص مفرد:
affiliatesوجه وصفی حال:
affiliatingشکل جمع:
affiliatesوابسته کردن، ملحق کردن، ارتباط رسمی برقرار کردن، تحت پوشش قرار دادن (افراد، مؤسسات و غیره)
They affiliated themselves with leftist groups.
آنان خود را به گروههای چپگرا وابسته کردند.
The new research institute was affiliated with the national science council.
مؤسسهی تحقیقاتی جدید به شورای ملی علوم ملحق شد.
وابسته، زیرمجموعه (شخص، موسسه، عضو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The school is an affiliate of a regional educational association.
این مدرسه عضو وابسته به انجمن آموزشی منطقهای است.
Many small companies operate as affiliates of a larger corporation.
بسیاری از شرکتهای کوچک بهعنوان زیرمجموعهی شرکتی بزرگ فعالیت میکنند.
Questionnaires were sent to all the affiliated unions.
پرسشنامهها به کلیه اتحادیههای وابسته ارسال شد.
the Ford Motor Company and its affiliates
کمپانی اتومبیلسازی فورد و شرکتهای وابسته به آن
گذشتهی ساده affiliate در زبان انگلیسی affiliated است.
شکل سوم affiliate در زبان انگلیسی affiliated است.
شکل جمع affiliate در زبان انگلیسی affiliates است.
وجه وصفی حال affiliate در زبان انگلیسی affiliating است.
سومشخص مفرد affiliate در زبان انگلیسی affiliates است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «affiliate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affiliate