گذشتهی ساده:
equalizedشکل سوم:
equalizedسومشخص مفرد:
equalizesوجه وصفی حال:
equalizingبرابرکردن، مساوی کردن، مانند کردن، یکسان کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They are trying to equalize everyone's educational opportunity.
آنان میکوشند فرصتهای آموزشی مساوی در اختیار همه قرار دهند.
Equalizing the distribution of wealth was neither possible nor beneficial.
توزیع یکسان ثروت نه عملی بود نه سودمند.
a rod to equalize the pressure on a set of springs
میلهای برای تنظیم یکنواخت فشار وارده بر فنرها
The score was two to one but then David equalized.
امتیاز (طرفین) دو به یک بود تا اینکه دیوید آن را مساوی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «equalize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equalize