با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Equate

ɪˈkweɪt ɪˈkweɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    equated
  • شکل سوم:

    equated
  • سوم‌شخص مفرد:

    equates
  • وجه وصفی حال:

    equating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb C2
برابرکردن، برابرگرفتن، مساوی پنداشتن، معادله ساختن، یکسان فرض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- to equate wealth with happiness
- ثروت را با خوشبختی برابر دانستن
- You cannot equate human life with money.
- شما نمی‌توانید جان انسان را با پول بسنجید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد equate

  1. verb balance; think of together
    Synonyms: agree, assimilate, associate, average, be commensurate, compare, consider, correspond to, correspond with, equalize, even, hold, level, liken, make equal, match, offset, pair, paragon, parallel, regard, relate, represent, similize, square, tally, treat
    Antonyms: disagree, imbalance, unliken

ارجاع به لغت equate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/equate

لغات نزدیک equate

پیشنهاد بهبود معانی