فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Liken

ˈlaɪkən ˈlaɪkən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

مانند کردن، شبیه کردن، شبیه شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He has likened life to a voyage.

او زندگی را به یک مسافرت دریایی تشبیه کرده است.

I once knew a lady that likened surprisingly to you.

در گذشته خانمی را می‌شناختم که به‌طور شگفت‌انگیزی شبیه شما بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liken

  1. verb compare
    Synonyms:
    resemble match relate equal link parallel correlate approximate to approach equate assimilate draw parallel put alongside balance identify with bear comparison come up to be on a par with notice similarities show correspondence be in the same class as allegorize distinguish between make like

ارجاع به لغت liken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/liken

لغات نزدیک liken

پیشنهاد بهبود معانی