آخرین به‌روزرسانی:

Artillery

ɑːrˈtɪləri ɑːˈtɪləri

شکل جمع:

artilleries

معنی

noun

توپخانه، توپ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artillery

  1. noun weaponry or military unit
    Synonyms:
    weapons arms force ordnance munitions gunnery cannon cannonry battery big guns bazooka stovepipe heavy stuff rainmakers

Collocations

artillery mount

قنداق توپ، سکوی توپ

artillery piece

قبضه‌ی توپ

field artillery

توپخانه‌ی صحرایی

heavy artillery

توپخانه‌ی سنگین

ارجاع به لغت artillery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artillery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/artillery

لغات نزدیک artillery

پیشنهاد بهبود معانی