Whelm

hwelm welm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
چپه کردن، غرق کردن، احاطه کردن، منکوب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Darkness whelms the forest.
- تاریکی جنگل را فرامی‌گیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whelm

  1. verb to flow over completely
    Synonyms:
    flood overflow drown submerge inundate overwhelm engulf deluge flush sweep over overpower overcome overtake
  1. verb to affect as if by an outpouring of water
    Synonyms:
    overwhelm flood inundate swamp deluge

ارجاع به لغت whelm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whelm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whelm

لغات نزدیک whelm

پیشنهاد بهبود معانی