فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whelp

welp welp

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb

توله، توله سگ، بچه هرنوع حیوان گوشتخوار، توله زاییدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

That gypsy woman and her whelps used to steal fruit from our garden.

آن زن کولی و توله‌هایش میوه‌های باغ ما را می‌دزدیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whelp

  1. noun young of any of various canines such as a dog or wolf
    Synonyms:
    puppy pup cub youngster child young animal dog wolf
  1. verb birth
    Synonyms:
    pup

ارجاع به لغت whelp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whelp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whelp

لغات نزدیک whelp

پیشنهاد بهبود معانی