امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pup

pʌp pʌp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pups

معنی

noun adverb
توله سگ، بچه سگ ماهی، توله زاییدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pup

  1. noun An insignificant but arrogant and obnoxious young person
    Synonyms:
    puppy squirt twerp
  1. noun Young of any of various canines such as a dog or wolf
    Synonyms:
    puppy whelp young dog
  1. verb Birth
    Synonyms:
    whelp

ارجاع به لغت pup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pup

لغات نزدیک pup

پیشنهاد بهبود معانی