گذشتهی ساده:
came aroundشکل سوم:
come aroundسومشخص مفرد:
comes aroundوجه وصفی حال:
coming aroundشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: come round
به دیدن کسی آمدن، سر زدن، مهمان شدن
She came around unexpectedly and stayed for hours.
بیخبر به دیدنمان آمد و ساعتها ماند.
My neighbors came around to welcome me to the neighborhood.
همسایههایم سر زدند تا به من خوشآمد بگویند.
عوض شدن نظر، قانع شدن، تغییر عقیده دادن، راضی شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm sure he'll come around and forgive you if you apologize sincerely.
من مطمئنم اگر خالصانه از او عذرخواهی کنی، نظرش را تغییر میدهد و تو را میبخشد.
It took a while, but she eventually came around to the idea of buying a new mobile.
کمی طول کشید اما در نهایت نظرش را تغییر داد که یک موبایل جدید بخرد.
فرا رسیدن، آمدن (رویدادی که هر سال یا دورهای تکرار میشود)
Exam time always seems to come around too fast.
زمان امتحانات همیشه خیلی سریع میرسد.
The day for our meeting has come around at last.
بالاخره روز جلسهمان فرا رسید.
به هوش آمدن، دوباره هوشیار شدن، به خود آمدن
The doctor said she should come around soon.
دکتر گفت که باید بهزودی به هوش بیاید.
The patient came around a few minutes after the operation.
بیمار چند دقیقه پساز عمل جراحی دوباره هوشیار شد.
برای دیدنمان بیا.
گذشتهی ساده come around در زبان انگلیسی came around است.
شکل سوم come around در زبان انگلیسی come around است.
وجه وصفی حال come around در زبان انگلیسی coming around است.
سومشخص مفرد come around در زبان انگلیسی comes around است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «come around» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-around