گذشتهی ساده:
concededشکل سوم:
concededسومشخص مفرد:
concedesوجه وصفی حال:
concedingپذیرفتن، قبول کردن، تصدیق کردن، گردن نهادن، زیر بار رفتن (با اکراه یا تردید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
After much debate, she finally conceded that she was wrong.
پس از بحثهای فراوان، سرانجام پذیرفت که اشتباه کرده است.
The politician was forced to concede that his policies were not popular.
این سیاستمدار مجبور شد تصدیق کند که سیاستهایش محبوبیتی ندارد.
She refused to concede that she had made a mistake.
گردن ننهاد که اشتباه کرده است.
پذیرفتن (شکست در رقابت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tennis player had to concede defeat.
تنیسور باید شکست را میپذیرفت.
The chess grandmaster refused to concede defeat.
استادبزرگ شطرنج حاضر به قبول شکست نشد.
اعطا کردن، دادن، واگذار کردن، تسلیم کردن (با اکراه یا تردید)
The king decided to concede more freedom to his subjects.
پادشاه تصمیم گرفت آزادی بیشتری به رعایای خود اعطا کند.
The government wants to concede new liberties to the people.
حکومت میخواهد آزادیهای جدیدی به مردم بدهد.
The company finally agreed to concede higher wages to its employees.
این شرکت در نهایت موافقت کرد که دستمزدهای بالاتری به کارکنان خود بدهد.
No territory will be conceded without fierce resistance.
هیچ سرزمینی بدون مقاومت شدید تسلیم (دشمن) نخواهد شد.
The stubborn old man refused to concede his land to the government.
پیرمرد سرسخت حاضر نشد زمین خود را به دولت تسلیم کند.
The government was unwilling to concede any territory to the opposing forces.
حکومت حاضر نبود هیچ سرزمینی را به نیروهای مخالف تسلیم کند.
concede a game (or an election)
باخت خود را (در مسابقه یا انتخابات) قبول کردن
شکست (خود) را قبول کردن، اعتراف به شکست کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «concede» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concede