تسلیم شدن، کم آوردن، کنار کشیدن، جا زدن، شکست را پذیرفتن، پا پس کشیدن، انصراف دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite the setbacks, he refused to throw in the towel and kept pushing forward.
علیرغم ناکامیها، او تسلیم نشد و همچنان روبهجلو حرکت میکرد.
Three of the original five candidates for the Democratic presidential nomination have now thrown in the towel.
سه نفر از پنج نامزد اصلی ریاست جمهوری دموکرات تاکنون کنار کشیدهاند.
Unable to decide upon a venue, our team threw in the towel and cancelled the event.
بهعلت ناتوانی در تصمیمگیری درخصوص محل برگزاری، تیم ما انصراف داد و این رویداد را لغو کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «throw in the towel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/throw-in-the-towel