جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Back Down

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جا زدن، عدول کردن، عقب‌نشینی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

It's too late to back down now.

الان برای عقب نشینی کردن خیلی دیر است.

We cannot back down at the first sign of opposition.

ما نمیتوانم با اولین اعلان مخالفت جا بزنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد back down

verb take a less aggressive position in a conflict than one previously has or has planned to, back off

Synonyms:

retreat withdraw back off back out pull out give in give up submit surrender concede resign yield cancel abandon recoil recant accede demur renege backtrack cave in beg off bow out hold back pull back admit take back give ground go back on balk back pedal cop out chicken out have no fight left wimp out withdraw from agreement or statement

Antonyms:

go forwaard

ارجاع به لغت back down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «back down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/back-down

لغات نزدیک back down

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!