اهالی ولز، مردمان ولز، ولزیها (بومیان یا ساکنان کشور ولز)
The Welsh are known for their rich musical heritage.
ولزیها بهخاطر میراث موسیقایی غنی خود شناخته میشوند.
Many Welsh take pride in their unique culture.
بسیاری از مردمان ولز به فرهنگ منحصربهفرد خود افتخار میکنند.
زبانشناسی زبان ولزی (یکی از زبانهای سلتی که مردمان کشور ولز در بریتانیا از آن استفاده میکنند.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He enjoys reading literature written in Welsh.
او از خواندن آثار ادبی نوشتهشده به زبان ولزی لذت میبرد.
The Welsh is a beautiful language used in parts of Wales.
ولزی زبان زیبایی است که در بخشهایی از ولز استفاده میشود.
اسبچهی ولزی، پونی ولزی (اسبچهای از نژاد ولزی)
The Welsh is known for its agility and strength.
پونی ولزی به چابکی و قدرت معروف است.
She decided to buy a Welsh pony for her daughter.
او تصمیم گرفت که برای دخترش اسبچهی ولزی بخرد.
ولزی، وابسته به ولز
She spoke with a delightful Welsh accent.
او با لهجهی ولزی لذتبخشی صحبت میکرد.
She enjoys listening to Welsh music.
او از گوش دادن به موسیقی ولزی لذت میبرد.
(welsh) دبه درآوردن، جر زدن، دبه کردن، زیر قول خود زدن، به عهد خود وفا نکردن (بهویژه در پرداخت بدهی)
Don’t welsh on your promise; we’re counting on you.
زیر قولت نزن، ما روت حساب کردیم.
He always welshes when it comes time to pay his debts.
هرموقع زمان پرداخت بدهیهایش فرا میرسد، دبه درمیآورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Welsh» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/welsh