امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Welsh

welʃ / / weltʃ welʃ / / weltʃ welʃ welʃ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معانی اول، دوم، سوم و چهارم: Welch

همچنین در معنای سوم می‌توان از Welsh pony به‌جای Welsh استفاده کرد.

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت در معنای پنجم: welch, welsher و welcher

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
اهالی ولز، مردمان ولز، ولزی‌ها (بومیان یا ساکنان کشور ولز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The Welsh are known for their rich musical heritage.
- ولزی‌ها به‌خاطر میراث موسیقایی غنی خود شناخته می‌شوند.
- Many Welsh take pride in their unique culture.
- بسیاری از مردمان ولز به فرهنگ منحصربه‌فرد خود افتخار می‌کنند.
noun
زبان‌شناسی زبان ولزی (یکی از زبان‌های سلتی که مردمان کشور ولز در بریتانیا از آن استفاده می‌کنند.)
- He enjoys reading literature written in Welsh.
- او از خواندن آثار ادبی نوشته‌شده به زبان ولزی لذت می‌برد.
- The Welsh is a beautiful language used in parts of Wales.
- ولزی زبان زیبایی است که در بخش‌هایی از ولز استفاده می‌شود.
noun
اسبچه‌ی ولزی، پونی ولزی (اسبچه‌‌ای از نژاد ولزی)
- The Welsh is known for its agility and strength.
- پونی ولزی به چابکی و قدرت معروف است.
- She decided to buy a Welsh pony for her daughter.
- او تصمیم گرفت که برای دخترش اسبچه‌ی ولزی بخرد.
adjective
ولزی، وابسته به ولز
- She spoke with a delightful Welsh accent.
- او با لهجه‌ی ولزی لذت‌بخشی صحبت می‌کرد.
- She enjoys listening to Welsh music.
- او از گوش دادن به موسیقی ولزی لذت می‌برد.
verb - intransitive informal
(welsh) دبه درآوردن، جر زدن، دبه کردن، زیر قول خود زدن، به عهد خود وفا نکردن (به‌ویژه در پرداخت بدهی)
- Don’t welsh on your promise; we’re counting on you.
- زیر قولت نزن، ما روت حساب کردیم.
- He always welshes when it comes time to pay his debts.
- هرموقع زمان پرداخت بدهی‌هایش فرا می‌رسد، دبه درمی‌آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد Welsh

  1. verb renege, swindle
    Synonyms:
    cheat deceive trick fool scam defraud swindle dupe rip off con hoodwink gull fleece bilk take for a ride bamboozle flimflam shaft sting pull a fast one dodge cop out slip out worm one’s way out of duck beat around the bush sandbag stiff take to the cleaners

ارجاع به لغت Welsh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Welsh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/welsh

لغات نزدیک Welsh

پیشنهاد بهبود معانی