(عمل) مطیع بودن، فرمانپذیری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her tractableness made her a favorite among the teachers.
مطیع بودن او را در بین معلمان محبوب کرد.
The dog's tractableness impressed everyone at the training session.
فرمانپذیری سگ همه را در جلسهی تمرین تحتتاثیر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tractableness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tractableness