با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Solidly

ˈsɑːlɪdli ˈsɒlɪdli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور محکم، به‌طور مستحکم
- This house seems very solidly built.
- به نظر می‌رسد این خانه به‌طور بسیار مستحکم بنا شده‌ است.
- This desk is solidly built.
- این میز تحریر به‌طور محکم ساخته شده است.
adverb
به‌طور مداوم، به‌طور بی‌وقفه، به‌طور پیوسته، به‌طور پی‌درپی
- I worked solidly all morning.
- من تمام صبح را به‌طور مداوم کار کردم.
- It rained solidly for three hours.
- سه ساعت به‌طور پی‌درپی باران بارید.
adverb
با حمایت کامل از کسی/چیزی، بالاجماع، متفقاً
- They are solidly behind me on this issue.
- آن‌ها در این موضوع به‌طور کامل از من حمایت می‌کنند.
- The state is solidly Republican.
- این ایالت کاملاً جمهوری‌خواه است.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده solidly

ارجاع به لغت solidly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «solidly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/solidly

لغات نزدیک solidly

پیشنهاد بهبود معانی