بهطور محکم، بهطور مستحکم
This house seems very solidly built.
به نظر میرسد این خانه بهطور بسیار مستحکم بنا شده است.
This desk is solidly built.
این میز تحریر بهطور محکم ساخته شده است.
بهطور مداوم، بهطور بیوقفه، بهطور پیوسته، بهطور پیدرپی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I worked solidly all morning.
من تمام صبح را بهطور مداوم کار کردم.
It rained solidly for three hours.
سه ساعت بهطور پیدرپی باران بارید.
با حمایت کامل از کسی/چیزی، بالاجماع، متفقاً
They are solidly behind me on this issue.
آنها در این موضوع بهطور کامل از من حمایت میکنند.
The state is solidly Republican.
این ایالت کاملاً جمهوریخواه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «solidly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/solidly