گذشتهی ساده:
desiccatedشکل سوم:
desiccatedسومشخص مفرد:
desiccatesوجه وصفی حال:
desiccatingخشک کردن
The scorching sun began to desiccate the once lush fields.
آفتاب سوزان شروع به خشک کردن مزارع سرسبز کرد.
The arid climate quickly desiccated the riverbed.
اقلیم خشک بستر رودخانه را بهسرعت خشک کرد.
خشک شدن، خشکیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lack of rainfall caused the reservoir to gradually desiccate
کمبود بارندگی باعث شد که این مخزن بهتدریج خشک شود.
Without water, the plant's leaves slowly desiccate.
بدون آب، برگهای گیاه بهآرامی میخشکند.
غذا و آشپزی خشک کردن، آبزدایی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
The ancient Egyptians used to desiccate fish for long journeys.
مصریان باستان ماهی را برای سفرهای طولانی خشک میکردند.
They desiccate fruits and vegetables.
میوهها و سبزیجات را آبزدایی میکنند.
مجازی خشک کردن (خلاقیت و غیره)
The relentless criticism began to desiccate her confidence.
انتقادهای بیوقفه شروع به از بین بردن اعتماد به نفس او کرد.
The toxic work environment desiccated his creativity.
محیط کار سمی خلاقیت او را خشک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «desiccate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/desiccate