فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Toast

toʊst təʊst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    toasted
  • شکل سوم:

    toasted
  • سوم شخص مفرد:

    toasts
  • وجه وصفی حال:

    toasting
  • شکل جمع:

    toasts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A2
    نان برشته
  • noun countable
    باده‌نوشی به‌ سلامتی کسی
    • - Saddegh proposed a toast to the flag.
    • - صادق پیشنهاد کرد که به افتخار پرچم باده‌نوش کنند.
  • noun countable
    شهره، محبوب، مورد توجه
    • - That singer became the toast of the town.
    • - آن خواننده شهره‌ی شهر شد.
  • verb - transitive
    غذا و آشپزی نان را برشته کردن، تفت دادن
    • - to toast cold, stale bread in the oven
    • - نان سرد و مانده را در فر برشته کردن
  • verb - transitive
    گرم کردن
    • - to toast oneself by the fire
    • - خود را جلو آتش خوب گرم کردن
  • verb - transitive
    به‌ سلامتی کسی نوشیدن
    • - The ambassadors toasted each other.
    • - سفیران به افتخار یکدیگر نوشیدند.
  • verb - intransitive
    برشته شدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد toast

  1. noun salutation when drinking alcohol
    Synonyms: acknowledgment, celebration, ceremony, commemoration, compliment, down, drink, health, honor, pledge, proposal, salute, sentiment, shingle, thanksgiving, tribute
  2. verb brown with heat
    Synonyms: cook, crisp, dry, grill, heat, parch, roast, warm

ارجاع به لغت toast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toast

لغات نزدیک toast

پیشنهاد بهبود معانی