با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Toast

toʊst təʊst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    toasted
  • شکل سوم:

    toasted
  • سوم‌شخص مفرد:

    toasts
  • وجه وصفی حال:

    toasting
  • شکل جمع:

    toasts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
نان برشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun countable
باده‌نوشی به‌ سلامتی کسی
- Saddegh proposed a toast to the flag.
- صادق پیشنهاد کرد که به افتخار پرچم باده‌نوش کنند.
noun countable
شهره، محبوب، مورد توجه
- That singer became the toast of the town.
- آن خواننده شهره‌ی شهر شد.
verb - transitive
غذا و آشپزی نان را برشته کردن، تفت دادن
- to toast cold, stale bread in the oven
- نان سرد و مانده را در فر برشته کردن
verb - transitive
گرم کردن
- to toast oneself by the fire
- خود را جلو آتش خوب گرم کردن
verb - transitive
به‌ سلامتی کسی نوشیدن
- The ambassadors toasted each other.
- سفیران به افتخار یکدیگر نوشیدند.
verb - intransitive
برشته شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toast

  1. noun salutation when drinking alcohol
    Synonyms: acknowledgment, celebration, ceremony, commemoration, compliment, down, drink, health, honor, pledge, proposal, salute, sentiment, shingle, thanksgiving, tribute
  2. verb brown with heat
    Synonyms: cook, crisp, dry, grill, heat, parch, roast, warm

ارجاع به لغت toast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toast

لغات نزدیک toast

پیشنهاد بهبود معانی