گذشتهی ساده:
tributedشکل سوم:
tributedسومشخص مفرد:
tributesوجه وصفی حال:
tributingشکل جمع:
tributesباج، خراج، احترام، ستایش، تکریم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Two thousand soldiers marched in tribute to their fallen comrades.
دو هزار سرباز برای بزرگداشت همرزمان مقتول خود رژه رفتند.
Speakers paid tribute to the retired teacher and his devoted service.
سخنرانان نسبت به معلم بازنشسته و خدمات بیشایبهی او اظهار قدردانی کردند.
ادای احترام کردن نسبت به، بزرگداشت کردن، قدردانی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tribute» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tribute