فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tribute

ˈtrɪbjuːt ˈtrɪbjuːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tributed
  • شکل سوم:

    tributed
  • سوم شخص مفرد:

    tributes
  • وجه وصفی حال:

    tributing
  • شکل جمع:

    tributes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C2
    باج، خراج، احترام، ستایش، تکریم
    • - Two thousand soldiers marched in tribute to their fallen comrades.
    • - دو هزار سرباز برای بزر‌گداشت هم‌رزمان مقتول خود رژه رفتند.
    • - Speakers paid tribute to the retired teacher and his devoted service.
    • - سخنرانان نسبت به معلم بازنشسته و خدمات بی‌شایبه‌ی او اظهار قدردانی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tribute

  1. noun testimonial, praise
    Synonyms: accolade, acknowledgment, applause, appreciation, citation, commendation, compliment, encomium, esteem, eulogy, gift, gratitude, honor, laudation, memorial, offering, panegyric, recognition, recommendation, respect, salutation, salvo
    Antonyms: accusation, blame, criticism

Collocations

  • pay tribute to

    ادای احترام کردن نسبت به، بزرگداشت کردن، قدردانی کردن

ارجاع به لغت tribute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tribute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tribute

لغات نزدیک tribute

پیشنهاد بهبود معانی