فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tribute

ˈtrɪbjuːt ˈtrɪbjuːt

گذشته‌ی ساده:

tributed

شکل سوم:

tributed

سوم‌شخص مفرد:

tributes

وجه وصفی حال:

tributing

شکل جمع:

tributes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2

باج، خراج، احترام، ستایش، تکریم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Two thousand soldiers marched in tribute to their fallen comrades.

دو هزار سرباز برای بزر‌گداشت هم‌رزمان مقتول خود رژه رفتند.

Speakers paid tribute to the retired teacher and his devoted service.

سخنرانان نسبت به معلم بازنشسته و خدمات بی‌شایبه‌ی او اظهار قدردانی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tribute

  1. noun testimonial, praise
    Synonyms:
    praise acknowledgment appreciation respect honor recognition recommendation compliment esteem gratitude commendation laudation accolade citation applause salutation gift memorial eulogy encomium offering salvo panegyric
    Antonyms:
    criticism blame accusation

Collocations

pay tribute to

ادای احترام کردن نسبت به، بزرگداشت کردن، قدردانی کردن

ارجاع به لغت tribute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tribute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tribute

لغات نزدیک tribute

پیشنهاد بهبود معانی