۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Tribute

ˈtrɪbjuːt ˈtrɪbjuːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tributed
  • شکل سوم:

    tributed
  • سوم‌شخص مفرد:

    tributes
  • وجه وصفی حال:

    tributing
  • شکل جمع:

    tributes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
باج، خراج، احترام، ستایش، تکریم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Two thousand soldiers marched in tribute to their fallen comrades.
- دو هزار سرباز برای بزر‌گداشت هم‌رزمان مقتول خود رژه رفتند.
- Speakers paid tribute to the retired teacher and his devoted service.
- سخنرانان نسبت به معلم بازنشسته و خدمات بی‌شایبه‌ی او اظهار قدردانی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tribute

  1. noun testimonial, praise
    Synonyms:
    praise acknowledgment appreciation respect honor recognition recommendation compliment esteem gratitude commendation laudation accolade citation applause salutation gift memorial eulogy encomium offering salvo panegyric
    Antonyms:
    criticism blame accusation

Collocations

  • pay tribute to

    ادای احترام کردن نسبت به، بزرگداشت کردن، قدردانی کردن

ارجاع به لغت tribute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tribute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tribute

لغات نزدیک tribute

پیشنهاد بهبود معانی