شکل جمع:
eulogiesستایش، مداحی، مدح، ستایشگری، تشویق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His latest book has brought eulogies from the critics.
کتاب اخیر او مورد ستایش هنرسنجان قرار گرفته است.
He personally read the eulogy at his father's funeral.
او ستایهی مجلس ختم پدرش را شخصاً قرائت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eulogy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eulogy