Thanksgiving

ˌθæŋksˈɡɪvɪŋ ˌθæŋksˈɡɪvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

در معنای دوم همچنین می‌توان از thanksgiving day به‌جای thanksgiving استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
سپاس‌گزاری، شکرگزاری (معمولاً از خدا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- We offered Thanksgiving for the blessings of the past year.
- ما به‌خاطر نعمت‌های سال گذشته شکرگزاری کردیم.
- He offered Thanksgiving for his family's good health.
- او به‌خاطر سلامتی خانواده‌اش سپاس‌گزاری کرد.
noun countable uncountable
انگلیسی آمریکایی تعطیلات شکرگذاری (تعطیلات ملی در ایالات متحده و کانادا برای یادآوری شکرگزاری مردم از خدا به‌خاطر برداشت نخستین محصولات در سرزمین جدید)
- Thanksgiving is a time for family and friends to gather.
- روز شکرگزاری زمانی برای جمع شدن خانواده و دوستان است.
- Many people volunteer at soup kitchens on Thanksgiving.
- بسیاری از مردم در تعطیلات شکرگزاری در آشپزخانه‌های خیریه داوطلب می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thanksgiving

  1. noun a short prayer said at meals
    Synonyms:
    blessing grace benediction thanks thanksgiving-day turkey-day day of blessing day of worship ceremony of giving thanks festival of plenty last Thursday in November

ارجاع به لغت thanksgiving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thanksgiving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thanksgiving

لغات نزدیک thanksgiving

پیشنهاد بهبود معانی