از گرما بیحال شدن، خیش شدن، هوای گرم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The prisoners sweltered all day in that tiny room.
زندانیان در آن اتاق کوچک تمام روز از گرما کلافه بودند.
a land that swelters for most of the year
سرزمینی که بیشتر سال گرمای سوزان دارد
We ate in a swelter sweat dripping from our shirts.
ما در گرمای سوزان غذا خوردیم و عرق از پیراهنهایمان میچکید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swelter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swelter