فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Swelter

ˈsweltər ˈsweltə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    از گرما بی‌حال شدن، خیش شدن، هوای گرم
    • - The prisoners sweltered all day in that tiny room.
    • - زندانیان در آن اتاق کوچک تمام روز از گرما کلافه بودند.
    • - a land that swelters for most of the year
    • - سرزمینی که بیشتر سال گرمای سوزان دارد
    • - We ate in a swelter sweat dripping from our shirts.
    • - ما در گرمای سوزان غذا خوردیم و عرق از پیراهن‌هایمان می‌چکید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد swelter

  1. verb To feel or look hot
    Synonyms: roast, broil, boil, suffocate, sweat, burn, perspire, bake, wilt, fret, heat, languish, stew, wallow

ارجاع به لغت swelter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swelter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swelter

لغات نزدیک swelter

پیشنهاد بهبود معانی