با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Perspire

pərˈspaɪr pəˈspaɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    تعریق، عرق ریختن، عرق کردن، دفع کردن
    • - When it got hot, the baby perspired.
    • - وقتی که هوا گرم شد بچه عرق کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد perspire

  1. verb become wet with sweat
    Synonyms: be damp, be wet, break a sweat, drip, exude, get in a lather, glow, lather, pour, secrete, swelter
    Antonyms: dry

ارجاع به لغت perspire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perspire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perspire

لغات نزدیک perspire

پیشنهاد بهبود معانی