گذشتهی ساده:
perspiredشکل سوم:
perspiredسومشخص مفرد:
perspiresوجه وصفی حال:
perspiringشکل عامیانهی این لغت: sweat
عرق ریختن، عرق کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When it got hot, the baby perspired.
وقتی که هوا گرم شد، بچه عرق کرد.
He tends to perspire more when he’s under pressure.
وقتی تحت فشار است بیشتر عرق میریزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perspire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perspire