Scarify

ˈsker- / / ˈskær- ˈskeərɪfaɪ / / ˈskærɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
تیغ زدن، از رو شکافتن، نیش زدن، به‌هم زدن، شدیداً انتقاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scarify

  1. verb To criticize harshly and devastatingly
    Synonyms: blister, drub, excoriate, flay, lash, rip into, scathe, scorch, score, scourge, slap, slash, roast, slam
  2. verb To fill with fear
    Synonyms: affright, alarm, frighten, panic, scare, startle, terrify, terrorize, fright

ارجاع به لغت scarify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scarify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scarify

لغات نزدیک scarify

پیشنهاد بهبود معانی