فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Scarify

ˈsker- / / ˈskær- ˈskeərɪfaɪ / / ˈskærɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
تیغ زدن، از رو شکافتن، نیش زدن، به‌هم زدن، شدیداً انتقاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scarify

  1. verb to criticize harshly and devastatingly
    Synonyms:
    slam lash roast rip into criticize excoriate flay scathe scorch score slash blister drub scourge
  1. verb to fill with fear
    Synonyms:
    scare frighten fright alarm terrify startle affright panic terrorize

ارجاع به لغت scarify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scarify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scarify

لغات نزدیک scarify

پیشنهاد بهبود معانی