آسیب رساندن، صدمه زدن، رنجه دادن، سبب خسارت شدن، خسارت زدن، آزار دادن
She was bombarded with questions and scathed with sarcasm.
او را سؤالباران کردند و با گوشه و کنایه آزارش دادند.
a giant oak which was scathed by lightning
درخت بلوط غولآسا که آذرخش به آن آسیب رسانده بود
صدمه، خسارت، زیان، آسیب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our bombers returned to their base without scathe.
بمبافکنهای ما بدون تحمل صدمه به پایگاه خود بازگشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scathe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scathe